با اين حال ، سيستم بيش از حد سيستماتيك شد - بيش از حد سفت و سخت و غير قابل انعطاف. در نتيجه ، با گذشت زمان ، تعداد بيشتري از شهروندان از شاه درخواست كردند قانون عادي را زير پا بگذارد و از طرف پادشاه ، لرد صدراعظم قضاوت كرد كه در يك پرونده عادلانه عمل كند.
از زمان سر توماس مور ، اولين وكيلي كه به عنوان لرد صدراعظم منصوب شد ، يك مجموعه حقوق صاحبان سهام سيستماتيك در كنار قوانين عادي سفت و سخت رشد كرد و دادگاه خود را براي شانس ايجاد كرد. در ابتدا ، حقوق صاحبان سهام اغلب به عنوان نامنظم مورد انتقاد قرار مي گرفت ، زيرا با توجه به طول پاي صدراعظم متفاوت بود. [101] با گذشت زمان ، دادگاههاي حقوق صاحبان سهام اصول محكمي را توسعه دادند ، به ويژه تحت فرمان لرد الدون. [102] در قرن 19 در انگلستان و در 1937 در ايالات متحده ، اين دو سيستم ادغام شدند.
در تدوين حقوق عادي ، نوشته هاي دانشگاهي هميشه نقش مهمي ايفا كرده اند ، هم براي جمع آوري اصول جامع از رويه قضايي پراكنده ، و هم براي تغيير. ويليام بلكستون ، از حدود 1760 ، اولين دانشمندي بود كه حقوق عادي را جمع آوري ، توصيف و آموزش داد. [103] اما صرفاً در توصيف ، محققاني كه به دنبال توضيحات و ساختارهاي اساسي بودند ، به تدريج شيوه كار قانون را تغيير دادند. [104]
حقوق دينيمقاله اصلي: حقوق دينيقوانين ديني به صراحت بر احكام ديني استوار است. به عنوان مثال مي توان به هالاخاي يهودي و شريعت اسلامي - كه هر دو به عنوان "مسير پيروي" ترجمه مي شوند - اشاره كرد در حالي كه قوانين شرعي مسيحي نيز در برخي از جوامع كليسا باقي مانده است. غالباً دلالت دين بر قانون تغيير ناپذير است ، زيرا كلام خدا توسط قضات يا دولتها قابل اصلاح يا قانون گذاري نيست.